تحولات منطقه

فیلم سینمایی بیست و یک روز بعد، اولین ساخته سینمایی محمدرضا خردمندان است. خردمندان با ساخت این فیلم نشان داد می‌تواند یکی از استعدادهای نوظهور در سینمای ایران باشد. در حالی که سینمای ایران بیش از هر چیز گرفتار فیلم‌های بدون قهرمان یا ضد قهرمان شده است، خردمندان با «بیست و یک روز بعد» داستانی را روایت کرد که قهرمان دارد. فیلمی که حتی توانست در فهرست اولیه انتخاب فیلم برای ارسال به اسکار نیز حضور یابد.

نوجوان بر وزن قهرمان
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

قدس آنلاین- «بیست و یک روز بعد» از جمله آثار راه یافته به سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر بود. فیلمی که با وجود استقبال خوب منتقدان حاضر در جشنواره، نتوانست رضایت داوران را جلب کند و دستش از بسیاری از جوایزی که حقش بود، کوتاه ماند. اما در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان موفق به کسب جایزههای متعددی از جمله پروانه زرین بهترین فیلم شد. یکی از دلایل موفقیت این فیلم را میتوان در جدا بودنش از جریان غالب سینمای ایران دانست. خردمندان تلاش کرده در این فیلم بازگشتی به دوران اوج سینمای کودک داشته باشد. جایی در میانه دهههای ۶۰ و ۷۰ که بسیاری از کارگردانان صاحبنام سینمای آن روز حضور فعالی در ژانر کودک داشتند ولی بعدها به واسطه سلطه سینمای تجاری، سینمای کودک کم کم از رونق افتاد.

مهدی قربانی، بازیگر نقش مرتضی، قهرمان نوجوان فیلم «بیست و یک روز بعد» برخلاف دیگر ستارههای فیلمهای کودک از میان نابازیگران انتخاب نشده و پیش از آن با بازی در فیلم «ابد و یک روز» تواناییهای بازیگریاش را نمایش گذاشته بود. خردمندان با این انتخاب نشان داد که اهل ریسک نیست و از یک گزینه موفق بیشتر از خلق یک ستاره استقبال میکند. قربانی در بیست و یک روز بعد، اگرچه باز نقش نوجوانی از طبقه محروم را بازی میکرد اما این بار در نقشی محوری و قهرمان فیلم این فرصت را داشت که در کنار بازیگران حرفهای مانند «ساره بیات»، «حمیدرضا آذرنگ» و «امیر حسین صدیق» بازی خوبی از خودش به نمایش بگذارد. ایفای چنین نقشی در یک فیلم سینمایی در صورت تداوم میتواند، مهدی قربانی را به بازیگر آینده دار سینما تبدیل کند. در مقابل این بازی قابل قبول، بازیگران بزرگسال این فیلم نتوانستند چیزی فراتر از آنچه تا به امروز نشان دادهاند را از خود به نمایش بگذارند. حتی بازیگری مانند ساره بیات که سالهای پرکاری را پشت سر میگذارد، در نقش مادر مرتضی و زنی بیمار، بازی معمولی داشت. در حالی که نقش مادر در این فیلم میتوانست بر بار درام «بیست و یک روز بعد» بیفزاید. حمیدرضا آذرنگ نیز که در نقش یک صاحب کلوب بازی به نام «داریوش» ایفای نقش داشت، در قالب شخصیتی فرصت طلب و عصبی ظاهر شد که پیش از آن نیز از وی سراغ داشتیم. به نظر میرسید انتخابهای بهتری برای ایفای چنین نقشی پیش روی خردمندان بود و میشد سراغ بازیگری رفت که در قالب تیپ فرو نرفته باشد.

«بیست و یک روز بعد» نمایش خوبی از تضادهای طبقاتی میان قشر مرفه و افراد کم توان مالی را به نمایش گذاشت و تلاش کرد که حس همکاری میان نوجوان را به نحو مطلوبی به تصویر بکشد.

با وجود همه امتیازهایی که فیلم «بیست و یک روز بعد» میتوانست در ارتباط مؤثر میان خانوادهها و سینما داشته باشد، متأسفانه این فیلم آن طور که شایسته آن بود در اکران ندرخشید. در حالی که بیشترین نیاز سینمای کودک و نوجوان در شرایط فعلی ایجاد مسیری برای اقبال عمومی به فیلمهای این ژانر است.

خردمندان فیلم ساده و سالمی را ساخته که تاریخ مصرف ندارد و میتوان برای هر دورهای با مخاطبش ارتباط برقرار کند. این امتیازی است که شاید نصیب هر فیلمی نشود.

میشود گفت «بیست و یک روز بعد» ماهی است که تلاش کرد خلاف جریان آب سینمای ایران حرکت کند و همین تلاش و موفقیتی که در پی آن به وجود آمد میتواند دیگران را به تحرک وادار کند تا آنها هم بر این جریان مسموم حاکم بر فیلمسازی خروج کنند و راه دیگری را پیش بگیرند.

*ویژه نامه روایت امروز روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.